معرفی وبلاگ
باسلام این وبلاگ به مباحث "تربیت فرزند از نظر اسلام" می پردازد.ان شاء الله مطالبی که ارائه می شود مورد رضای حق و مورد استفاده شما عزیزان قرار بگیرد. ومن الله توفیق
دسته
آرشیو
آمار وبلاگ
تعداد بازدید : 56578
تعداد نوشته ها : 32
تعداد نظرات : 1
Rss
طراح قالب
موسسه تبیان

اهمیت تربیت فرزندان و ضرورت تسریع در آن و هدف نهایی از آن:

الف) اهمیت تربیت فرزندان:
تربیت از حیاتی ترین ابعاد زندگی انسان است و در پرتو آن ، انسان به سعادت مطلوب نائل می‏آید . بزرگ مربی اسلام، علی علیه‏السلام در سخنان دربار خود بارهاوبارها از این امر مهمّ پرده برداشته و آثار و نتائج مثبت تربیت فرزند و پیامدهای منفی بی‏توجهی به آن را بیان داشته‏اند. امّا پیش از بیان دیدگاههای حضرت در این زمینه، مناسب است نوع نگرش و برداشت آن حضرت را از فرزند ارائه نمائیم. بر خلاف برداشت و نگرش برخی افراد که از فرزند بیشتر به عنوان ابزاری برای پاسخگویی به نیاز عاطفی والدین و نیز عضوی برای تأمین و خدمت به خانواده و مایه فخر و مباهات والدین نگریسته می‏شود، امام علی علیه‏السلام به فرزند بسی فراتر از این نگریسته و آن را عطیه‏ای الهی بر شمرده‏اند که در پرتو توجه و تربیت والدین به رشد کافی رسیده و در پی نیکوکاری و احسان به والدین بر می‏آید. در نهج‏البلاغه آمده است که: "در حضور امام علی علیه‏السلام مردی به دیگری تولد پسرش را این چنین تبریک گفت:"گوارایت باد رزمجویی سوارکار!" آن حضرت از نوع تبریک گفتن او نهی نمود و تبریک گفتنی این چنین رابه او توصیه نمود:" امید که بخشنده‏اش را سپاسگزار باشی و این عطیه الهی مبارکت باد، او به رشد دلپذیر برسد و تونیز ازنیکی و خیرش بهره‏مند شوی."(1) پس از آن که از نگرش علی علیه‏السلام نسبت به فرزند آگاه شدیم، اینک به آثار و نتایج تربیت فرزند از دیدگاه آن حضرت اشاره می‏کنیم؛ آن حضرت درسخنی کوتاه و در عین حال عمیق و ظریف، تربیت و ادب‏آموزی را میراثی بی مانند تلقی نموده‏اند. معمولاً با در گذشت انسان، نگهبان میزان و مقدار میراث به ارث گذاشته او معطوف است و چنانچه فردی متمّول و ثروتمند باشد، اقلامی از میراث همانند زمین ، خانه و ماشین در نظر کوته نظران، بزرگ و مهم جلوه می‏نماید امّا از دیدگاه امام مربیان، علی علیه‏السلام ، میراثی به مانند ادب و تربیت وجود ندارد"لامیراث کالادب"(2) و هرگز املاک و دارایی‏های باقیمانده مادّی، قابل مقایسه با میراث گرانبهای ادب و تربیت صحیح برای فرزندان نیست. واز این روست که در سخنی دیگر، آنحضرت فرمود:"گرانبهاترین چیزی که پدران برای فرزندانشان به ارث می‏گذارند، ادب است."(3)
علی علیه‏السلام ثمره و محصول تربیت صحیح را پرورش فرزند صالح و پیامد بی‏توجهی به امر خطیر تربیت را "رشد یافتن فرزند ناصالح " برشمرده و برای هریک از این دو، آثار و نتائج مثبت و منفی بیان نموده‏اند. از دیدگاه آن حضرت فرزند صالح مایه انس و آرامش والدین است لذا می‏فرماید: "انس و آرامش در سه چیز است: همسری که با شوهرش توافق داشته باشد، فرزندی که صالح باشد و برادری که موافق و هم رأی انسان باشد."(4) همچنین در سخن دیگری فرزند صالح را نیکوترین یادگار و بلکه مساوی با همه یادگارهای باقیمانده از والدین، معرفی می‏نماید: "الولد الصالح احد الذِکرین" مرحوم خوانساری در ترجمه و شرح خود بر "غررالحکم و دررالکلم" ذیل این حدیث می‏گوید: "فرزند صالح نیکوتر دو یاد است؛ یعنی اسباب یاد کسی به نیکویی دوتاست: یکی فرزند صالح که از او بماند و دیگری سایر اسباب او. فرزند صالح نیکوتر از همه آنهاست یا اینکه فرزند صالح را با هر سببی بسنجند، از آن سبب نیکوتر است"(5)
از سویی دیگر آن حضرت آثار سوء و پیامدهای منفی پرورش فرزند ناصالح را مـورد توجه قـرار داده و همـه رهـروان
صدیق خود را از بی‏توجهی به تربیت صحیح فرزندان برحذر داشته است. ایشان در سخنی فرزند ناصالح را مایه نابودی شرف و بلندی مرتبه پدران خود و عیبناک کننده پیشینیان خود معرفی می‏نماید.(6) و در کلامی دیگر از فرزند ناصالح به آلوده کننده‏پیشینیان خود و فاسد کننده اولاد و بازماندگان یاد
می‏کنند.(7) همچنین در سخنی دیگر او را مایه محنت و شومی دانسته(8) و در بیانی بلیغ، فرزند ناخلف را شدیدترین مصیبتها معرفی نموده‏اند(9). فرزند ناصالح نه تنها خویشتن خود را گم نموده و گوهر بندگی و انسانیت خویش را از دست می‏دهد، که گاهی ممکن است پدر صالح و شایسته را به انسانی ناصالح مبدل گرداند؛ علی علیه‏السلام درباره زبیر فرمود: " پیوسته زبیر مردی از ما اهلبیت علیهم‏السلام بود تا اینکه فرزند شوم و ناخلف او عبدالله بزرگ شد ( و او را از ما جدا کرد."(10)

ب) ضرورت تسریع در تربیت فرزندان از دیدگاه امام علی علیه‏السلام :
برای موجوداتی که در طریق تغییر، تحول، رشد و تکامل هستند معمولاً موسم مناسبی وجود دارد که در آن به بهترین و مناسب‏ترین رشد خود می‏رسند و آثار مورد انتظار از آنها تجلی می‏یابد، گلها در موسم بهار می‏رویند، چشمه ها در فصل زمستان جاری می‏شوند. ابرها در زمستان بارور می گردند و قطرات بارانش میهمان زمین می‏گردند و ... تربیت فرزند نیز موسم مناسب خود را دارد که در آن بهتر و آسانتر به بار می‏نشیند. موسم مناسب تربیت، در اوایل زندگی یعنی دوره کودکی، نوجوانی و عنفوان جوانی است، آنگاه که فرزند هنوز قلبی آسمانی و بی‏آلایش دارد، آنگاه که هنوز هواهای نفسانی و خواهشهای غیر انسانی به سرزمین وجود او هجمه نیاورده ، آنگاه که هنوز پلیدی‏ها و زنگارها میهمان ناخواسته دل او نگشته و کشتزار دل او آماده پذیرش هر بذری است. از سوی دیگر والدین به عنوان مهمترین مربیان فرزندان خود نیز همیشه فرصت و حوصله تربیت ـ که امری ظریف و در عین حال پیچیده است.ـ را ندارند زیرا آنگاه که بهار عمر والدین به روزهای آخر رسید و ضعف و سستی بر آنان مستولی گشت و حافظه‏شان چونان جسمشان به ضعف و نقصان گرائید توان تربیت و راهنمایی مفید رانداشته و از ایفای نقش مربیگری برای فرزندان عاجز می‏گردند. علی علیه‏السلام مربی بزرگ بشریت در منشور تربیتی خود به امام حسن مجتبی علیه‏السلام در به این نکته مهم و ظریف توجه نموده و دیدگاه تربیتی گرانسنگی ارائه نموده است؛ آن حضرت فرموده‏اند: "فرزند دلبندم! چون دیدم سالیانی راپشت سر نهاده و به سستی در افتاده‏ام، بدین وصیت برای تو مبادرت نموده‏ام و خصلتهایی رادر آن بر شمردم پیش از آنکه مرگ بشتابد و مرا دریابد و آنچه در اندیشه دارم به تو ناگفته ماند یا اندیشه‏ام همچون تنم نقصان بهم رساند یا پیش از نصیحت من پاره‏ای خواهشهای نفسانی بر تو غالب گردد یا فریبندگیهای دنیا تو را بفریبد و همچون شتری گریزان و نافرمان باشی. و به‏درستی که دل جوان همچون زمین ناکشته است، هرچه درآن افکنند، بپذیرد. پس به ادب آموختنت پرداختم پیش از آنکه دلت سخت شود و خِرَدت هوایی دیگر گیرد..."(11) و در قسمت دیگر آن، می‏فرماید:"... چون به کار تو چونان پدری مهربان عنایت داشتم و بر ادب آموختنت همت گماشتم،چنان‏دیدم که این عنایت در عنفوان جوانی‏ات به کار رود و در بهار زندگانی که‏نیتی پاک داری و نفسی صاف و بی‏آلایش..."(12)

ج) هدف نهایی از تربیت فرزند:
در نظام تربیتی اسلام بحث اهداف از کلیدی‏ترین مباحث بوده و جایگاه مهمّی در آن دارد چرا که بدون داشتن هدف و تعیین آن، امکان برنامه ریزی و نیز ارزیابی فعالیتهای تربیتی به آسانی ممکن نیست. در تربیت فرزندان آن هم در جامعه اسلامی، داشتن هدفهای الهی بسی مهمّ و تعیین کننده است.
اکنون سؤال این است که در نظام تربیتی اسلام هدف از تربیت چه باید باشد؟ آیا هدف صرفاً تولید نسل و افزودن بر اعضای جامعه است؟ آیا هدف صرفاً پرورش فرزند سالم است؟ آیا هدف تربیت نیروی انسانی برای تداوم جامعه اسلامی و به انجام رسانیدن امور آن است؟ و یا اینکه علاوه بر اینها، اهداف مهمتر و مقدستری وجود دارد؟ و بالاخره از دیدگاه بزرگ مربی اسلام، علی علیه‏السلام هدف از داشتن فرزند و تربیت آن چیست؟
بانگاهی به دیدگاهها و سیره تربیتی علی علیه‏السلام آشکار می‏شود که در نظام تربیت اسلامی هدف نهایی از تربیت، رسیدن فرزند به مقام اطاعت وعبودیت الهی است، هدف نهایی، تربیت انسانی است که مطیع پروردگار و تسلیم درآستان او باشد. امیرمؤمنان علی علیه‏السلام درضمن حدیثی پیش از تولد فرزند، هدف نهایی از تربیت را به‏طور غیر مستقیم بیان نموده و به‏راستی آن حضرت در سفره تربیتی خویش بدین هدف تحقق بخشیده و فرزندان خود را با توجه به آن، تربیت نموده‏اند. مرحوم ابن‏شهرآشوب به سند خود از آن حضرت نقل می‏کند که فرمود:"من از خداوند خویش طلب فرزندان زیبا چهره و نیکوقامت ننموده‏ام، بلکه از
من از خداوند خویش طلب فرزندان زیبا چهره و نیکوقامت ننموده‏ام، بلکه از پروردگارم خواسته‏ام فرزندانم مطیع او باشند و از او بترسند تا وقتی با این صفات به آنها نظر افکنم مایه چشم روشنی من باشند.
پروردگارم خواسته‏ام تا فرزندانم مطیع او باشند و از او بترسند تا اینکه وقتی با این صفات به آنها نظر افکنم مایه چشم روشنی من باشند."(13)

مبحث دوم: ابعاد تربیت از دیدگاه و سیره امام علی علیه‏السلام :

انسان موجودی است که از ابعاد گوناگون برخوردار است و به تبع آن تربیت نیز ابعادی دارد که خود به اقسامی تقسیم می‏گردد: تربیت اخلاقی، تربیت دینی، تربیت جسمانی، تربیت اجتماعی و... درسیره تربیتی نخستین امام شیعیان نیز این ابعاد و انواع تربیت مورد توجه واقع گردیده با بررسی کامل و مفصّل هر یک از این ابعاد و انواع، نیازمند ارایه یک مقاله مستقل وبلکه یک کتاب است ولی از آنجا که موضوع این مقاله، عام بوده وامکان بررسی مفصل هرکدام دراین مقاله وجود ندارد، به‏ناچار بصورت اشاره واگذرا بدان نظر می‏افکنیم.

تربیت دینی:
مراد ما از تربیت دینی محدوده خاصی است، هر چند تربیت دینی به‏یک معنا بسیار عام و گسترده است و شامل همه ابعاد وجودی انسان می‏گردد امّا در اینجا، مراد از تربیت دینی، مقابل تربیت اخلاقی، اجتماعی و سایر ابعاد است و عمدتاً حوزه مربوط به عقاید و احکام عبادی از دین را شامل می‏گردد. تربیت دینی به این معنا در سیره تربیتی امام‏علی علیه‏السلام از اهمیت خاصی برخوردار است و در ذیل به نمونه‏هایی از آن اشاره می‏کنیم:

1 - نماز:
یکی از بارزترین مصادیق تربیت دینی و بلکه مهمترین نمود آن در حوزه احکام و عبادات، نماز است. نماز بزرگترین فریضه‏الهی وپیش درآمد قبولی سایر اعمال و عبادات است. علی علیه‏السلام در طول عمر با برکتشان زیباترین جلوه‏ها را در نماز به‏نمایش گذاشتند، او در حالت جنگ و صلح، بیماری و سلامت،در خانه و مزرعه، برمسند حکومت و خانه‏نشینی 25 ساله و در همه حالات و شرائط، نماز مهمترین عمل او بود و فرزندان خود رابدان سفارش می‏نمود. در وصیتی به امام حسن علیه‏السلام و تمامی خانواده و فرزندانش آنها رابه نماز سفارش کرده می‏فرماید: "از خدا بترسید، از خدا بترسید درباره نماز زیرا که نماز بهترین کارهاو ستون دین شماست "(14) او نه تنها خود و فرزندانش به نماز اهمیت می‏دادند که همه پیروان وشیعیان خود را به تعلیم نماز به فرزندان و سعی در تشویق آنان به مدوامت بر آن، فرا خوانده‏اند. آن حضرت فرمود: "علّموا صیسانکم الصلوة و خذوهم بها اذا بلغوا الحلم" "در کودکی به فرزندانتان نماز راتعلیم دهیدو هنگام بلوغ، آنان را به نماز وا دارید."(15) فریضه‏نماز درتربیت دینی چنان مهم است که حتی در پیش از بلوغ، تنبیه مختصر فرزند به‏خاطر ترک آن، روا دانسته شده است. علی علیه‏السلام خطاب به یکی از اصحاب فرمود: "کودکان اهل خانه‏ات را با زبان به نماز و طهارت تأدیت نما و وقتی به سن ده سالگی رسیدند، آنان را بر ترک آن، تنبیه بدنی نما ولی از سه بار بیشتر تجاوز نکند."(16) نکته قابل توجهی که در این دو حدیث وجود دارد، توجه حضرت به مراحل تربیت و نیز روش آشنا نمودن فرزندان با نماز و اقامه آن است، زیرا در مورد نماز بین دوره کودکی و بلوغ فرق گذاشته‏اند، در دوره کودکی تاقبل از ده سالگی فقط سفارش به آموزش و تعلیم نماز نموده‏اند و تنها به اقدام زبانی و سفارش کلامی اکتفا نموده‏اند، در این مرحله تأکید بر آمادگی و زمینه سازی برای اقامه نماز شده است. اما در سن ده سالگی هر چند هنوز به‏حّد بلوغ نرسیده امّا بعلت رشد مناسب کودک در این سن و تا حدودی رسیدن به سن تمییز و تشخیص، تأکید عملی بر اقامه نماز است و آنگاه که به سن بلوغ رسیدند تأکید بر واداشتن آنها به نماز و ترک نکردن آن است.

2 ـ آموزش قرآن:
قرآن کتاب آسمانی و مهمترین منبع اسلامی است، قرآن سرچشمه معارف الهی است و در تربیت دینی جایگاهی بس عظیم دارد. علی علیه‏السلام در نامه تربیتی خود به فرزندش امام‏حسن علیه‏السلام بعد از آنکه براهمیت تربیت و تسریع در آن تأکید می‏نمایند، نخستین اقدام خود را تعلیم و آموزش قرآن و معارف و احکام حلال وحرام آن بیان می‏کند:"... واَنْ ابتدئک بتعلیم کتاب‏اللّه و تأویله وشرایع الاسلام و احکامه و حلاله و حرامه لا اجاوز ذالک بک الی غیره..."،"نخست تو را کتاب خدا بیاموزم وتأویل آن رابه‏تو تعلیم دهم و شریعت اسلام و احکام آن را از حلال و حرام بر تو آشکار سازم و (درآغاز) به چیزی غیر از قرآن نپردازم."(17) همچنین آن حضرت در توصیه به فرزندش محمدبن حنیفه، فرمود: "...برتو باد به خواندن قرآن و عمل کردن به آنچه در آن است و اینکه به مقررات و دستورات حلال و حرام آن و امر و نهی آن پایبند باشی. همچنین خواندن قرآن رادر شب و روز و هنگام تهجّد برخود لازم بدانی چرا که قرآن عهدنامه‏ای‏است از سوی خداوند تبارک و تعالی به خلق خود، پس واجب است بر هر مسلمانی که در هر روز به عهدنامه خود بنگرد ولو پنجاه آیه باشد."(18)

3 ـ تعلیم دعا:
در تربیت دینی، دعا و درخواست از خداوند جایگاه ویژه‏ای دارد. دعا ابزاری است که بنده را به خالق پیوند می‏دهد و از طریق آن، نیازهای فردی و درونی خویش را با خداوند قادر متعال در میان می‏گذارد و در پرتو آن به سکون و آرامش نایل می‏آید. علی علیه‏السلام در سیره تربیتی خویش به عنصر دعا اهمیت زیادی قائل شده‏اند. آن حضرت هم دعاهایی را به فرزندان خود تعلیم می‏دادند و هم آنان
قرآن عهدنامه‏ای‏است از سوی خداوند تبارک و تعالی به خلق خود، پس واجب است بر هر مسلمانی که در هر روز به عهدنامه خود بنگرد ولو پنجاه آیه باشد.
را بر مداومت بر آن توصیه می‏نمودند. امام حسین علیه‏السلام می‏فرماید: "پدرم مرا به خواندن دعای جوشن کبیر و حفظ و بزرگداشت آن توصیه نمودند و سفارش کردند که در هنگام وفاتشان آن را بر کفنشان بنویسم و آن را به خانواده‏ام تعلیم دهم و آنان را بر خواندن آن برانگیزانم."(19)
هر چند در روایات برای دعا اوقات خاصی بیشتر مورد تأکید قرار گرفته و برخی دعاهای خاص در اوقات خاص وارد شده، امّا علی علیه‏السلام در سیره تربیتی خود هر فرصت مناسب را مغتنم شمرده و به تعلیم دعا به فرزندانش پرداخته، برای نمونه در هنگام غذا خوردن فرزندش امام مجتبی علیه‏السلام را به دعایی همیشگی سفارش نموده و در ضمن آن به نقش تغذیه و سلامتی جسمانی برای انجام عبادات و نیز وسیله بودن غذا برای توان عبادت بیشتر، اشاره می‏نماید؛ آن حضرت فرمود: "فرزندم! هیچ لقمه سرد یا گرمی را مخور و هیچ شربت یا جرعه آبی را منوش الاّ اینکه قبل از خوردن و آشامیدن، این دعا را بخوانی "اللّهمّ انّی اسئلک فی اکلی و شربی السلامة من وعکه والقوّة به علی طاعتک و ذکرک و شکرک فیما بقیته فی بدنی و اَنْ تشجعنی بقوّته علی عبادتک و ان تلهمنی حسن التحرز من معصیتک.."(20) امام علی علیه‏السلام به دلیل اهمیت دعا و نقش آن در تربیت دینی، نه تنها در طول زندگی خویش به فرزندان خود تعلیم دعا می‏نمودند بلکه در واپسین لحظات عمر خویش و در هنگام احتضار نیز از این امر غافل نبودند، چنانکه در همان حالت حساس احتضار به فرزند خویش امام‏حسن علیه‏السلام دعایی راتعلیم نموده‏اند(21).

4 - آشنایی با علوم اهل بیت علیهم‏السلام
آشنا نمودن فرزندان با علوم اهلبیت علیهم‏السلام و سخنان و عقاید مربوط به آنان، از جمله عناصر مهم تربیت دینی در فرهنگ شیعی و علوی است. بر والدین ضروری است که ضمن آشنا نمودن اجمالی آنان با مذاهب اسلامی عقاید حقّه شیعه را به آنان تعلیم دهند و بذر محبت اهلبیت علیهم‏السلام را در دلهای آنان بیفشانند و آنان را با معارف غنی، متقن و روشنگر اهلبیت علیهم‏السلام آشنا نمایند. تعلیم معارف و محاسن دانش ناب اهلبیت علیهم‏السلام به فرزندان آنها را در حریم امن عقیده قرار داده و از آثار شوم هجوم عقاید و اندیشه‏های ناپاک مصون می‏دارد. مرحوم صدوق با سند خود در حدیث چهارصدگانه از علی علیه‏السلام نقل کرده است که حضرت فرمود:"علّموا صبیانکم من علمنا ماینفعهم اللّه به لاتغلب علیهم المرجئة برأیها"،"به کودکان خود آن مقدار از دانش ما که به‏حال آنان مفید است، تعلیم دهید تا اندیشه و نظر مرجئه(22) برآنان غالب نگردد."(23)5 ـ رعایت آداب و سنن اسلامی در هنگام تولد فرزند:
در سیره تربیتی معصومین علیهم‏السلام از لحظه تولد نوزاد، فعالیتهای تربیتی آغاز می‏گردد و با اینکه نوزاد توان بالفعل درک اشیاء و اعمال را ندارد امّا در عین حال انجام برخی آداب و مراسم برای تربیت صحیح او درآینده مؤثر است، از این رو علی علیه‏السلام در ضمن حدیث چهارصدگانه خود به اصحابش، آنان را به انجام این آداب در هنگام ولادت فرزندانشان توصیه نموده‏اند:"...در روز هفتم برای فرزندانتان عقیقه نمایید و به مقدار وزن موهای سر فرزندتان نقره صدقه دهید. رسول خدا صلی‏الله‏علیه‏و‏آله نسبت به حسن و حسین و سایر فرزندانش اینچنین رفتار نمود."(24) و در قسمت دیگر حدیث می‏فرماید:" فرزندان خود را روز هفتم ختنه کنید و گرما و سرما شما را از این کار بازندارد که این باعث پاکیزگی بدن نوزاد است..."(25)

پی نوشت ها:

1 ـ نهج‏البلاغه، قصارالحکم، شماره354 و عبدالمجید معادیخواه، فرهنگ آفتاب، ج7،ص3902.
2 ـ خوانساری، محمد، شرح غررالحکم و دررالکلم آمدی، ج6، ص353.
3 ـ همان، ج3، ص438. (خیرماورث الآباء الأبناءالادب).
4 ـ همان، ج2، ص141. (الانس فی ثلاثه، الزوجة‏الموافقه والولدالصالح و الاخ الموافق).
5 ـ همان، ص23.
6 ـ همان، ج6، ص222 (ولدالسوءیهدم الشرف و یشین السلف).
7 ـ همان، (ولدالسوء یعرُّ السلف و یفسد الخلف).
8 ـ همان، ج6، ص224 ( ولدعقوقٌ محنة و شوءمٌ).
9 ـ همان، ج2، ص392 (اشدُّ المصائب سوء الخلف).
10 ـ نهج‏البلاغه، قصارالحکم، شماره453 (قال علیه‏السلام : مازال الزبیر رجلاًمنّا اهل البیت حتی نشاءَابنه المشؤوم عبدالله). این حدیث در برخی از نسخ موجود نهج ‏البلاغه مثل شرح ابن ابی الحدید و شرح نهج‏البلاغه علامه خویی و ما آن را از معجم‏المفهرس نهج‏البلاغه اثر محمد دشتی، ص124 نقل کرده‏ایم که تحت شماره453 در قصارالحکم آمده است.
11 ـ نهج‏البلاغه، نامه31، با استفاده از ترجمه نهج‏البلاغه اثر دکتر سید جعفر شهیدی، ص297.
12 ـ نهج‏البلاغه، همان با استفاده از ترجمه دکتر شهیدی، ص298.
13 ـ مجلسی،محمد باقر، بحارالانوار، ج104، ص98.
14 ـ رسولی محلاتی، هاشم، وصایاء الرسول و الائمه علیهم‏السلام با ترحمه فارسی ، ص184.
15 ـ خوانساری،محمد، شرح غررالحکم و دررالکم، ج4ص353.
16 ـ محمدی ری شهری، میزان الحکمة، ج1،ص75 به نقل از تنبیه‏الخواطر و نزهة‏الناظر، ص390.
17 ـ نهج‏البلاغه، نامه31،با استفاده از ترجمه دکتر شهیدی، ص298.
18 ـ راجی قمی، محمد،پندهای پدران به فرزندان، ص162 و 163.
19 ـ مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج91، ص384 و مستدرک الوسائل، ج2، ص232.
20 ـ طبرسی، حسن‏بن‏فضل، مکارم الاخلاق، ص74.
21 ـ ر.ک: مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج92 ص179.
22 ـ المرجئة فی مقابلة الشیعة، من الارجاء بمعنی التأخیر لتأخیرهم علیا علیه‏السلام عن مرتبته و قد یطلق فی مقابلة الوعیدیة (ر.ک: الکافی، ج6، ص47 ) و نیز ر.ک: طریحی، مجمع البحرین ج1، ذیل ماده "رجاء".
23 ـ حسّر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج15، ص197 به‏نقل از خصال صدوق، ج2، ص157 و ابن‏شعبه حرانّی، تحف‏العقول، ص68.
24 ـ صدوق، محمد بن علی بن الحسین، الخصال، ترجمه و تصحیح احمد فهری، ص751.
25 ـ همان، ص776 و حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج15،ص153

نشریه فرهنگ کوثر- ش 34

دسته ها : مقالات
سه شنبه 28 10 1389 11 صبح

جلوه های رفتاری حضرت زهرا( س) رفتار با فرزند

نقش اساسی مادر در سعادت و شقاوت نسل

بی تردید، سرنوشت هر انسانی، ریشه در روحیات و خصلتهای کسانی دارد که در دوران طفولیت، نزدیکترین انسانها به او بودند. از طرف دیگر، در این دوران، مادر نزدیکترین فرد به انسان بوده، نقش سازنده وی در تعیین مسیر فرزند، بی نهایت در خور توجه و امعان نظر است.

نقطه آغازین سعادت یا شقاوت انسانها، دامن مادر و محیطی است که مادر، رکن اساسی آن محسوب می شود. پس می توان گفت از این جهت، کودک مانند مومی است که در میان دستان قدرتمند مادر، قابلیت تبدیل به هر شکل و هیأتی را دارد.

برتری الگوی پرورش

با کمی دقت در برخورد عاطفی و منطقی حضرت زهرا سلام اللّه علیها در می یابیم که آن بانوی بزرگوار، در ساختن روح و شخصیت فرزندان گرامی اش از ابزاری بسیار ظریف و دقیق استفاده کرده است، که بسیاری از آنها در حال حاضر، میان روانشناسان تربیتی مورد بحث و بررسی قرار گرفته و خبرگان این فن به نتایج مثبت آن ایمان آورده اند. بی شک، این توفیق بی نظیر در تربیت کودکان، ناشی از شناخت عمیق و صحیحی است که اسلام در مورد انسان، ارایه داده است. بنابراین، اگر بگوییم هر مکتبی به اندازه شناخت درستی که از انسان دارد، در نظام تربیتی خود، به توفیقاتی دست می یابد، و چون دین آسمانی و الهی اسلام از کاملترین و واقع بینانه ترین شناخت در مورد انسان برخوردار است، بیشترین توفیق را در قضیه تربیت نسل به دست آورده، سخن به گزاف نگفته ایم.

روش تربیتی و اخلاقی حضرت فاطمه(س) بهترین شیوه و تجربه برای ساختن نسلی پاک و سعادتمند است. از این رو، جا دارد که پیروان و ارادتمندان مکتب اسلام با به کار بستن شیوه ها و ظرایف تربیتی آن حضرت در رشد و تربیت نسلی پاک و پیشرو همت نموده، سعادت دنیا و آخرت فرزندان خود را بیمه کنند.

یکی از عوامل مؤثر در تشکیل شخصیت فرزندان فاطمه زهرا(س) وراثت است، زیرا در این خانواده مادر از مقام عصمت بهره مند بوده، در وجود مطهر او هیچ رجس و گناهی راه ندارد، چنانچه در زیارت مطلقه امام حسین(ع) می خوانیم:

گواهی می دهم که شما در اصلاب پاک و ارحام مطهر بودید و هیچ غباری از شرک و جهالت، بر دامن شما ننشست.

امام حسین(ع) در روز عاشورا، این حقیقت را یک بار دیگر بازگو کرد، تا از این طریق بر حقانیت خود تأکید ورزد بدین خاطر در آن روز تاریخی فرمود:

شهامت، آزادی منشی و کرامت خود را مرهون پاکدامنی و طهارت مادرم زهرا(س) هستم.

در واقع، عاشورا محصول تربیت و نتیجه آموزشهای حضرت زهرا سلام اللّه علیها بود، زیرا ارکان اصلی این قیام بی نظیر با شیوه های تربیتی فاطمه زهرا(س) تربیت یافته بودند. به عبارت دیگر، صحنه کربلا تأیید الهی بودن روش تربیتی صدیقه کبرا(س) بود.

شیوه های تربیتی حضرت زهرا(س)

متخصصان تعلیم و تربیت در مورد نقطه شروع پرورش و تأثیرگذاری بر جان و روان کودک و به بیان دیگر، سن شروع تربیت کودک، نظرات مختلفی ابراز کرده اند. گفتنی است که اسلام در این رابطه، نظرات متقن و دقیقی ارایه کرده که بررسی تمام آنها از حوصله این نوشتار خارج است، لیکن یکی از ابتدایی ترین مراحل پرورش و اثرگذاری در روح کودک و نامگذاری دانسته است.

نامگذاری، برای طفل اهمیت فوق العاده ای دارد، زیرا اولین چیزی که در فهم لطیف و حساس کودک، راه پیدا می کند، نام و شهرت اوست. اینکه این نام چه بار فرهنگی و معناداری را حمل می کند، تأثیر شگرفی در روح و روان او دارد، بدین جهت امیرالمؤمنین سلام اللّه علیه یکی از حقوقی را که فرزندان بر عهده پدر دارد نام نیکو و پسندیده می شمارد و می فرماید:

«حق الولد علی الولد أن یحسن اسمه»

تعیین نام مناسب، حقی است که فرزند بر ذمه پدر خود دارد.

با در نظر گرفتن مطلب فوق، باید اذعان داشت که حضرت زهرا(س) با همفکری و همکاری پیامبر(ص) و علی(ع) زیباترین نامها را برای فرزندان خود انتخاب نمود و از این جهت، حقی که بر ذمه داشت به بهترین شکل ممکن ادا کرد.

اعتقاد به عقیقه

عقیقه (قربانی) و صدقه از مستحباتی است که در اسلام، تأکید زیادی بر آن شده است. نقل شده است که فاطمه(س) هر گاه صاحب فرزندی می شد، برای آنها گوسفندی عقیقه می داد، سپس روز هفتم، سرشان را می تراشید و برابر وزن موهای آنها نقره صدقه داده، برای قابله و همسایه ها هدیه می فرستاد و دیگران را در شادی خود سهیم می کرد.

یکی دیگر از سنتهای جاری در زندگی صدیقه کبرا(س) گفتن اذان در گوش راست و اقامه در گوش چپ فرزند بود. آن حضرت به خوبی می دانست که باید کودک را از همان لحظات اول زندگی با کلماتی چون اللّه ، محمد، نماز ... آشنا کرد که این آشنایی، به یقین در جهت گیری تمایلات روحی او به ملکوت اعلا اثر خوهد گذاشت.

عواطف مادری و نقش آن در تربیت فرزند

روح انسان به گونه ای ساخته و پرداخته شده که نیاز به محبت و عطوفت، یکی از اساسی ترین نیازهای روحی او محسوب می شود؛ بدین جهت کودکان محروم از این نیاز فطری، دچار کمبودها و مشکلات روانی و گاه نواقص جسمی خواهند شد.

بر اساس تحقیقات دامنه داری که در این زمینه به عمل آمده است، بسیاری از بزهکاریهای افراد مختلف ریشه در خلأ عاطفی آنها دارد و چنانچه جامعه ای در زمینه اشباع روانی و اقناع نیازهای فطری فرزندان خود، توفیقی به دست آورد، کمتر شاهد ناهنجاریهای فردی و اجتماعی خواهد بود.

حضرت فاطمه(س) که خود از سرچشمه محبت و عطوفت رسول خدا(ص) سیراب گشته و قلبش کانون محبت به همسر و فرزندان خود بود در این جهت نیز وظیفه مادری خود را به بهترین شکل، انجام می داد.

سلمان می گوید: روزی فاطمه زهرا(س) را دیدم که مشغول آسیاب بود. در این هنگام، فرزندش حسین گریه می کرد و بی تاب بود. عرض کردم، برای کمک به شما آسیاب کنم یا بچه را آرام نمایم؟ ایشان فرمود: من به آرام کردن فرزندم اولی هستم، شما آسیاب را بچرخانید.

توجه به نیازهای کودک

یکی از عوامل مؤثر در سلامت و نشاط روحی و جسمی فرزند، تغذیه و بهداشت است. تأمین این گونه نیازها که جسم و روح کودک را آرام و آسوده نگه می دارد، سلامتی و صلابت روح او را تا پایان عمر تضمین می کند. ناهنجاریهای فراوانی که در انسانهای بزرگ دیده می شود، به نوعی ریشه در نیازهای این دوره از زندگی آنها دارد. علاوه بر این، نباید از تأثیرگذاری متقابل روح و جسم غافل بود. بی شک، یک جسم بیمار، روح را افسرده و بی نشاط می سازد، همان گونه که روح افسرده، موجب اخلال در فعالیتهای بدن می گردد.

بارها در تاریخ خوانده ایم که گاه، فاطمه زهرا(س) شکم فرزندانش را به قیمت گرسنگی خود، سیر می کرد.

زمانی که مسلمانان به علت کمبود آب، سخت در مضیقه بودند، فاطمه(س) حسن و حسین(ع) را نزد پیامبر(ص) برد و عرض کرد: ای رسول خدا! فرزندان من خردسالند و تحمل تشنگی در توان آنها نیست. پیامبر(ص) که نگرانی دخترش را در این رابطه، بجا و بموقع دید، زبان مبارکش را در دهان حسن و حسین(ع) قرار داد و با تر کردن دهان آنها، حضرت زهرا را از نگرانی در آورد و آن دو طفل کوچک را نیز از تشنگی مفرط نجات داد.

عطوفت و مهر مادری در حضرت زهرا(س) به قدری بود که در لحظات پایانی عمر خود، سخت نگران حال فرزندانش بود. شاید بیشترین نگرانی آن حضرت برای محرومیت آنها از مادر بود، زیرا او می دانست که پس از شهادتش، هیچ کس نمی تواند مهر و محبت مادری را نسبت به آنها داشته باشد. فاطمه زهرا(س) برای اینکه فرزندانش از این نعمت بزرگ یعنی محبت مادرانه، محروم نمانند، به حضرت علی(ع) پیشنهاد کرد و از ایشان خواست که پس از او، کسی را به همسری انتخاب کند، که بتواند از عهده این مهم برآید.

پس از رحلت رسول گرامی(ص)، مقداری از غمهای حضرت زهرا(س) به محرومیت فرزندانش از محبت پیامبر(ص)، مربوط می شد و گاهی با قلبی سوزان، خطاب به فرزندانش چنین می گفت: کجا رفت پدرتان (پیامبر(ص)) که شما را عزیز می داشت؟ او شما را بر دوش خود سوار می کرد و به شما مهربانی می نمود. کجا رفت جد بزرگوارتان که از همه به شما مهربانتر بود، آن گونه که نمی گذاشت شما بر روی زمین راه بروید و همیشه شما را در آغوش خود داشت؟ آه که دیگر او را نمی بینم که شما را بر دوش گرفته باشد.

بازی و تحرک

علی رغم اینکه ظهور اسلام در محیطی کاملاً بی فرهنگ و دور از تمدن بود، اما برنامه و شیوه های ارایه شده از طرف اولیای دین، همیشه با انسانها از هر تمدن و فرهنگی سازگار است.

از جمله مواردی که در شیوه تربیت حضرت زهرا(س) جایگاه خاصی داشت، تحرک و بازی کودکان بود. این فعالیت و تکاپو به قدری برای سلامتی و رشد مناسب کودک، ضروری است که حتی برای تشویق آنها به تحرک و بازی، بزرگترها نیز باید تن به بازی و جست و خیز بدهند.

بازی در دوران کودکی به منزله واکنش کودک در برابر عوامل محیطی و بروز استعدادهای نهفته اوست که تأثیرات آن در کنار تقویت جسم و افزایش بنیه کودک، قابل توجه است. همچنین بازی، در تقویت نیروی ابداع و ابتکار کودک بی نهایت، مؤثر است. بنابراین غفلت از بازی به هیچ وجه به صلاح کودک و والدین او نیست.

همبازی شدن رسول معظم اسلام(ص) با فرزندان دخترش زهرا بیانگر این نکته مهم است که بازی و تحرک کودک، یکی از لوازم تربیت صحیح محسوب می شود. حضرت علی(ع) و فاطمه زهرا(س) در خانه به بازی بچه ها توجه کافی مبذول می داشتند و همین امر، موجب شادابی و نشاط روزافزون آنها می شد.

در مقابل، خانه هایی که برای کودک، محیط مناسب و دلنشین برای بازی و تحرک نیست، در روحیه و شخصیت اعضای خردسال آن خانه، اثر نامطلوبی دارد، نباید فراموش کرد که تحرک و بازی، اقتضای طبیعت و سن کودک است و پدر و مادر وی وظیفه دارند شرط و لوازم این مهم را برای کودکان خود فراهم سازند. حضرت فاطمه(س) از همان دوران کودکی با فرزندانش همبازی می شد، و به این نکته نیز توجه داشت که در بازی، نوع الفاظ و حرکات مادر، سرمشق کودک، قرار می گیرد؛ بنابراین باید از الفاظ و جملات مناسبی استفاده کرد. علاوه بر این باید در قالب بازی و شوخی، نفس کودک را تقویت نموده، او را به داشتن مفاخر و ارزشهای اکتسابی تحریک و تهییج کرد. اینها همه مرهون در پیش گرفتن شیوه های صحیح در این رابطه است.

نقل شده است که حضرت زهرا(س) با فرزندش امام حسن مجتبی(ع) بازی می کرد و او را بالا می انداخت و می فرمود:

إشْبَه أباکَ یا حسن

واخلَعْ عن الحقِ الوَسَنَ

و اعبد الها ذامِننَ

و لا تُوالِ ذَا الاِحَنِ

پسرم حسن، مانند پدرت باش. ریسمان ظلم را از حق بر کن. خدایی را بپرست که صاحب نعمتهای متعدد است و هیچ گاه با صاحبان ظلم و تعدی، دوستی مکن.

همچنین نقل شده است که وقتی فرزندش حسین(ع) را بازی می داد، این گونه می فرمود:

اَنْتَ شبیهٌ بأبی

لَسْتَ شبیها بعلیٍ

تو به پدر من (پیامبر(ص)) شبیهی و به پدرت علی شباهت نداری.

طبق همین نقل، این بیت، موجب خنده و تبسم حضرت علی(ع) می شد. از این قطعات تاریخی، استفاده می شود که حضرت علی(ع) و فاطمه زهرا(س) علی رغم تمام مشکلات و گرفتاریهای موجود، در برخورد با کودکان، خود را خوشحال و خندان نشان می دادند. این لازمه و جوهره جوانمردی است که انسان گرفتاریهای خارج از خانه را با خود به خانه نیاورد و غصه های خود را هر قدر که باشد، در ظاهر خود، نمایان نسازد. بدون تردید، فرزندانی که محصول تربیت چنین خانواده هایی هستند از روانی سالم، روحیه ای قوی و نفسی مطمئن برخوردار خواهند بود.

پیام زن، شماره5، انصاری، عذرا

دسته ها : مقالات
سه شنبه 28 10 1389 10 صبح

حادثه کربلا از منظر تربیت فرزندان

حادثه کربلا، جاودانه ترین رویدادی است که زمانه در بستر خودمانند آنرا ندیده است. حادثه ای که آثارش در حصار مرزهای اسلامی محدود نگشته و خورشید فروزانش همه گیتی را تا ابد درخشان گردانید. همه کسانی که پیرامون این حادثه به تامل نشسته اند،به فراخور شناخت خویش از آن درس گرفته، مبارزان درس مبارزه،آزادگان درس آزادگی، شهادت طلبان درس شهادت و مصلحان اجتماعی درس اصلاح گرفته اند.

این واقعه بی نظیر زوایای بی انتهایی دارد که تنها اندکی ازآنها شناخته شده و زوایای ناشناخته اش بسی بیش از شناخته شده است. بی گمان با گسترش دانش بشری در حوزه علوم انسانی، امید کشف آنها دور از انتظار نیست، از جمله زوایای این واقعه عظیم تامل از منظر روانشناسی و تربیت است. نگارنده معتقد است هدف سیره وسنت ائمه اطهار علیهم السلام قبل از هر چیز، هدایت و تربیت است،زیرا آنان بزرگترین مربیان بشریت اند و باید تفسیر تربیتی ازحوادث زندگی آنان ارائه شود.

ذکر این نکته مفید است که، گوناگونی شرایط زمانی ائمه اطهارعلیهم السلام باعث گشته تا آنان با وجود آرمان مشترک، در عرصه دعوت و تربیت شیوه های گوناگون داشته باشند. در میان امامان شیعه، امام حسین(ع)شرایط ویژه خود را داشت. بنابراین ضمن آنکه همه زندگی و سیره حضرت سرمشقی کامل، از حیات طیبه، برای پیروانش است سیره تربیتی آن حضرت در حادثه کربلا هم برای کسانی که زندگیشان به شرایط زمانی آن حضرت شباهت بیشتری دارد ومی خواهند حسینی باشند، اهمیت بیشتری دارد.

توجه به نیازهای فرزندان

موجودات عالم برای ادامه حیات نیازهایی دارند که بدون برآوردن آنها ادامه حیات نا ممکن و یا همراه با سختی است این احتیاج در غیر انسان به نیازهای مادی و جسمانی محدود است; امادر انسان نیاز امور مادی، روانی و معنوی فراوانی را شامل می شودکه تنها در سایه رفع نیاز از همه امور به رشد کامل جسمانی وروانی می رسد. توجه به نیازهای گوناگون از نکات مهم تربیتی است،نیازهایی که در قالبهای زیستی، عاطفی، روانی و معنوی جلوه گرمی شود. در واقعه کربلا نیز با وجود همه مسایل و شیوه ای که امام حسین(ع)در پیش روی خود داشته، از توجه به نیازهای مادی و معنوی فرزندان و همراهان خود غافل نماند.

الف: نیازهای مادی

نیازهای مادی احتیاج اولیه هر انسان است. و بدون تامین آن،قادر به ادامه حیات نیست. نیاز به رفع تشنگی از این جمله است که در کربلا به خاطر وضعیت ویژه ای که دشمن برای کاروان کربلا به وجود آورد، به نیازهای حیاتی تبدیل شد و ایشان را به تلاش، برای رفع آن از راههای ممکن، واداشت; از اینرو، آنگاه که حضرت عباس(ع)از برادر اجازه مبارزه با دشمن طلبید، حضرت از او خواست برای کودکان آب فراهم نماید و فرمود:

«فاطلب لهولاء الاطفال قلیلا من الماء» پس کمی آب برای این کودکان فراهم کن...

این توجه حضرت آنگاه به اوج می رسد که فرزند شیرخواره اش را بربالای دست می گیرد و از دشمن برایش آب می خواهد. در مقتل ابی مخنف آمده است:

امام حسین(ع)به سوی ام کلثوم آمد و فرمود: خواهر! تو را درباره فرزند شیرخواره ام به نیکی سفارش می کنم، او شیر خواره است وشش ماه بیشتر عمر ندارد. ام کلثوم به برادر جواب داد: سه روز است این طفل آب ننوشیده است.

برایش آبی طلب فرما، حضرت طفل را گرفت و در مقابل دشمن ایستادو آنگاه فرمود: «ای قوم شما برادر و فرزندانم را به شهادت رساندید و جز این طفل باقی نمانده و او از تشنگی دهان را بازمی کند و می بندد، به او جرعه آبی دهید...»

ب: نیازهای عاطفی و روانی

گرچه در طبقه بندی نیازها در روانشناسی، نیازهای زیستی جزءنخستین نیازها به حساب می آید، اما نقش نیازهای عاطفی و روانی نیز با اهمیت و تعیین کننده است. زیرا هر چند نیاز جسمی محسوس و آشکار است و فقدانش جسم را متاثر می گرداند، اما نیازهای روحی و روانی نا محسوس اند و عدم پاسخگویی به آنها روان آدمی راآزرده می سازد. کودکان و نوجوانان به خاطر موقعیت سنی آسیب پذیری در برابر مشکلات نیاز دو چندان به بر آوردن نیازهای عاطفی و روانی دارند، این نیازها، بخصوص در شرایط ویژه، از دست دادن والدین، هنگام بیماری و... چنان شدت می یابد که بی توجهی به آنهاحیات روانی و عاطفی کودک را به مخاطره می اندازد.

این شرایط ویژه به کامل ترین شکل در کربلا برای فرزندان امام حسین(ع)جلوه نمود. فرزندان و همراهان آن حضرت در میدان مبارزه،در سخت ترین حالات، امام(ع)را صدا می زدند و در واپسین لحظات، اوج نیاز عاطفی خویش را به نمایش می گذارند. در کربلا بیماری چون علی بن الحسین(ع)حضور دارد که تقدیر الهی بر بقاء وجودش تعلق گرفت. و از دست دادن پدر و امام خویش را تجربه نمود. این وضعیت خاص قطعا توجه ویژه ای را می طلبید و اینجا است که آن حضرت به گونه های مناسب به نیاز فرزندان پاسخ می دهد و نسبت به فرزندانی که به میدان مبارزه آمده اند به گونه ای، به یگانه فرزندش زین العابدین(ع)به گونه ای دیگر. و در مورد یتیمان و داغدیدگان پس از شهادت خویش به شکلی دیگر سفارش می فرماید.

رفتار حضرت با فرزندان و نو جوانان در میدان جنگ

آنچه از مقاتل بر می آید این است که حضرت نسبت به فرزندان وبرادرزادگانش که به میدان مبارزه می رفتند، رفتارهای گوناگونی داشت. نخست در هنگام رفتن به میدان با در آغوش گرفتن آنان واظهار علاقه و محبت صحنه های زیبایی از عاطفه و محبت را به نمایش می گذاشت. درمورد «قاسم بن الحسن » آمده است: «قاسم در حالی که نوجوانی غیر بالغ بود، سوی خیمه های طرف میدان خارج شد. وقتی امام حسین(ع)نگاهش به قاسم افتاد، او را به آغوش کشید. آن دودست به گردن هم آویختند و چنان گریستند که بیهوش شدند.»

در مرحله بعد، وقتی آنان در میدان مبارزه، در مقابل شرایطنابرابر، گرمای شدید و تشنگی قرار گرفتند، آن حضرت آنان را به صبر دعوت کرد و به آنان دلداری داد و اظهار همدردی نمود درمورد «احمد بن حسن » نوشته اند: «بعد از آنکه در میدان جنگ شرایط مبارزه توان را از او گرفت، نزد عمویش حسین(ع)آمد وپرسید: عمو(جان)آیا جرعه آبی هست تا جگر خود را با آن خنک کنم و برای مبارزه با دشمنان خدا و رسولش توان بیشتری پیدا کنم؟

امام(ع)فرمود: «یابنی اصبر قلیلا حتی تلقی جدک رسول الله(ص)،فیسقیک شربه من الماء لاتظماء بعدها ابدا»فرزندم! کمی صبر کن تا جدت رسول خدا را ملاقات کنی، او چنان شربت آبی به تو بنوشاند که هرگز تشنه نشوی.

در مورد «علی اکبر» نیز آمده است; بعد از مبارزه ای بی امان و کشتن تعدادی از دشمنان در حالی که جراحات زیاد بر بدن داشت،عطش بر او بسیار ناگوار آمد. پس نزد پدر آمد و عرض کرد: «یاابه العطش قد قتلنی و ثقل الحدید قد اجهدنی فهل الی شربه من ماء و سبیل اتقوی بها علی الاعداء؟ فبکی الحسین(ع)و قال یا بنی یغز علی محمد و علی و علی ابیک ان دعوهم فلا یجیبونک و تستغیث بهم فلا یغیثونک...»

ای پدر، عطش مرا از پای در آورد و سنگینی اسلحه مرا ناتوان کرد، آیا شربت آبی هست تا با نوشیدن آن، توان بیشتر، با دشمنان مبارزه کنم؟

امام فرمود: فرزندم بر محمد و علی و پدرت سخت است که آنان رابخوانی و به تو پاسخ ندهند و به یاری بخواهی و آنان فریاد رس تو نباشند... .

در مرحله سوم، آنگاه که بعد از مبارزه بی امان فرزندان توسطدشمن مجروح گشته و بر زمین افتادند، حضرت به رعت خود را بربالینشان رسانید و آنها را در آغوش گرفت. در آن لحظات حساس که فرزندان نیاز بیشتری به تسلی خاطر داشتند، با آنان ابرازهمدردی نمود... . آنگاه که «قاسم بن الحسن » بر زمین افتاد وعموی خود را صدا زد، امام حسین(ع) چون باز شکاری خود را بربالین فرزند برادر رساند و مانند شیر خشمگین بر دشمن حمله نمود. وقتی گردو غبار فرو نشست، دیدند امام(ع) بر بالین قاسم نشسه و به قاسم(ع)که در حال جان دادن بود، فرمود: عز والله علی عمک ان تدعوه فلا یجیبک او یجیبک فلا یعنک او یعنک فلا یغنی عنک بعدا لقوم قتلوک »

به خدا سوگند، بر عموی تو سخت است که او را بخوانی پاسخ ندهد، یا اجابت نماید ولی نتواند کمک کند یا کمک کند اما به توسودی نبخشد.(از رحمت)خداوند دور باد قومی که تو را کشت.

رفتار حضرت نسبت به فرزند بیمارش زین العابدین(ع)

خواست الهی بر این تعلق گرفت که علی بن الحسین حجت او بعد ازامام حسین(ع)، بیمار باشد تا جهاد بر او واجب نشود و همچنان زمین از حجت اللهی خالی نگردد و این وضعیت جلوه دیگری از تربیت حسینی را می طلبید. در حالی که شدت مبارزه و مصبیتهای پیاپی کربلاانسان معمولی را چنان به خود مشغول می کند که همه چیز را فراموش می کند، مربی بزرگ کربلا از مسئولیت بزرگ تربیت غافل نماند و چون فرزند خود را نیازمند توجه و مراقبت دید، بر بالینش آمد وگفتگویی صمیمانه به پرسشهای او در در مورد حوادث کربلا پاسخ داد. در منابع تاریخی می خوانیم:

«... حضرت به سوی خیمه فرزندش زین العابدین آمد و در حالی که فرزندش بر فرشی از پوستین استراحت می نمود و زینب(س)از اوپرستاری می کرد، فرزندش را عیادت نمود، وقتی زین العابدین(ع)نگاهش به پدر افتاد، خواست از بستر بر خیزد. اما ازشدت بیماری قادر به برخاستن نبود. از عمه اش زینب(س)خواست که اورا کمک کند، زینب خود را تکیه گاه او قرار داد.

امام حسین(ع)از وضعیت بیماری فرزندش سئوال کرد و زین العابدین(ع)حمد و سپاس خداوند رابه جا آورد و از پدر پرسید دراین روز با این قوم منافق چگونه رفتاری کردی؟

پدر فرمود: «فرزندم شیطان بر آنان مستولی گشت و آنان را ازیاد خدا غافل کرد...»

رفتار حضرت نسبت به خانواده و فرزندان در لحظه وداع

امام(ع)در واپسین لحظه های زندگی خویش شرایط ناگواری خانواده و فرزندان غصه یتیمی و از دست دادن نزدیکترین عزیزان از یک طرف، طی مسیر کربلا تا شام و از شام به مدینه، همراهی دشمنان سنگدل، از طرف دیگر را مجسم کرد. در چنین شرایطی امام(ع)شیوه دعوت به صبر و برد باری و توجه دادن به نصرت الهی را برگزید تابا دم حسینی خود روح خسته آنان را توان دوباره ببخشد و عزمشان برای دست یابی به همه اهداف، تقویت نمایند. در مقاتل آمده است:

«هنگامی که امام(ع)همه یارانش را دید که شهید شده اند، برای وداع به خیمه ها آمد و ندا داد: «ای سکینه، ای فاطمه، ای زینب،ای ام کلثوم، درود و سلام من بر شما باد» سکینه صدا زد: ای پدرآیا تن به مرگ داده ای؟

فرمود: کسی که یاور ندارد، چگونه تن به مرگ ندهد.

طبق نقل دیگر فرمود: «ای نور چشم من کسی که یاوری ندارد،چگونه تسلیم مرگ نشود،(فرزندم)رحمت و نصرت خداوند در دنیا وآخرت به همراه شما است، پس بر قضاء الهی، صبر پیشه کن و زبان به شکوه مگشای، زیرا دنیا از بین رفتنی و آخرت ماندگار است.»

طبق نقل سوم آن حضرت به فرزندان و خواهران چنین توصیه نمود: «خودتان را برای گرفتاری آماده کنید و بدانید خداوند نگهدار ویاور شما است و شما را از شر دشمنان نجات می بخشد و عاقبت امرتان را به خیر خواهد کرد، دشمنانتان را با انواع بلاها عذاب خواهد نمود و به شما، در برابر این گرفتاری، انواع نعمت وکرامت عطاء خواهد کرد. پس زبان به شکوه مگشایید و سخنی مگوییدکه از منزلت و ارزش شما بکاهد.»

سفارش به فرزندان یتیم و بازماندگان

بی شک از تلخترین لحظات برای فرزندان خرد سال، لحظه ی از دست دادن والدین است. چنین وضعیتی بر فرزندان بسیار ناگوار و طاقت فرسا می نماید. در چنین شریطی آنان نیازمند توجه و عاطفه اند،نیازمند محبت و تسلی خاطراند.

فرزندان و بازماندگان کاروان کربلا هم نظاره گر دل خراشترین صحنه ها بوده اند. لذا به توجهی عمیق نیاز داشتند. از این روامام حسین(ع)با همه گرفتاریهایی که داشت، وضعیت روحی و روانی فرزندان را پس از شهادت خود پیش بینی کرد و در واپسین لحظات،تنها فرزند بازمانده از خود زین العابدین(ع)را به توجه ومراقبت و درک وضعیت روحی آنها سفارش کرد و آنچنان شرایط روانی و روحی آنها را ترسیم کرد و مشاوره های لازم تربیتی را به ایشان ارائه نمود که شخصی آشنا به مسائل روانشناسی و تربیتی را به شگفتی وا می دارد. امام(ع)فرمود: «... یا ولدی انت اطیب ذریتی و افضل عترتی و نت خلیفتی علی هولاء العیال و الاطفال فانهم غرباء مخذولون قد شملتهم الذله و الیتم و شماته الاعداء و نوائب الزمان، سکتهم اذا صرخوا و آنسهم اذا استوحشوا و سل خواطرهم بلین السلام فانهم مابقی من رجالهم من یستاءنسون به غیرک و لااحد عندهم یشکون الیه حزنهم سواک دعهم یشموک و تشمهم، و یبکواعلیک و تبکی علیهم.»

فرزندم تو پاکیزه ترین ذریه و با فضیلت ترین خاندان من هستی،بعد از من تو سر پرست کودکان و اهل بیت هستی، آنان غریب هستند.

خواری و یتیمی و شماتت دشمنان و مصیبتهای زمان آنها را در برگرفته است. هرگاه ناله و گریه شان بلند شد، آرامشان گردان، درهنگام ترس همراهشان باش، با سخنان نرم تسلی خاطرشان بده. ازمردان آنها، جز تو کسی که مایه انس و آرامششان باشد، زنده نمانده است و جز تو کسی را که شنوای شکوه ها و درد دلهایشان باشد، ندارند....»

پاسخگویی به پرسشهای فرزندان

فرزندان وقتی دوران نوزادی و کودکی را پشت سر می گذارند، براثر ارتباط بیشتر با اشیاء پیرامون و برخورد با موقعیتهای جدید، سئوالاتی در ذهنشان به وجود می آید در مقطعی از سن، چنان والدین را «سئوال باران » می کنند که آنها را به ستوه می آورند.

کودکان هرچه رشد عقلانی بیشتری می یابند، سئوالات جدی تری خواهندداشت، بویژه در دوره نوجوانی و آغاز جوانی، شرایط جدید، تغییرو تحولات، تصمیمات بزرگ در زندگی والدین سئوالات بیشتری را درذهن آنان ایجاد می کند، در چنین وضعیتی بر والدین بصیر و آگاه است که زمینه پرسشگری را برای فرزندانشان فراهم کنند و پای صحبتهای آنان بنشینند و با صبر و حوصله به پرسشهای آنان پاسخ مناسب دهند و ابهامات را مرتفع سازند. حادثه کربلا، که موقعیت جدیدی در زندگی امام حسین(ع) محسوب می شد، پرسشهایی را در ذهن فرزندان و دیگر همراهان حضرت ایجاد کرد و ذهن کنجکاو آنان رابه پرسشگری وا داشت. حسین بن علی(ع)با درک موقعیت آنها، به سئوالاتشان پاسخهای مناسب و در خور شاءنشان می داد. به دو نمونه از پاسخگویی حضرت اشاره می کنیم:

1 هنگامی که حضرت به همراه اصحابش، هنگام ظهر در ثعلبیه فرود آمد، خواب کوتاهی بر آن حضرت مستولی شد. پس از اندکی حضرت با چشم گریان از خواب بیدار شد. فرزندش «علی » که متوجه این صحنه بود، پرسید: ای پدر! چرا گریه می کنی؟ خداوند چشم تو رانگریاند.

حضرت فرمود: «فرزندم این لحظه، وقتی است که رویا در آن دروغ نمی باشد. من در خواب سواره ای را دیدم که کنارم ایستاد و گفت:

«ای حسین شما به سرعت حرکت می کنید و مرگ به سرعت شما را به بهشت می رساند و آگاهی یافتم که مرگ ما فرا رسیده است.»

علی پرسید: ای پدر! آیا ما بر حق نیستیم؟

فرمود: «فرزندم به خداوندی که همه بندگان به سوی او برمی گردند، ما بر حق هستیم »علی عرض کرد: در این صورت ترسی از مرگ نداریم.

امام فرمود: خداوند بهترین پاداش پدر به فرزند را به تو عطافرماید.»

2- بعد از آنکه حضرت، در شب عاشورا، حوادث روز عاشورا وشهادت یاران را ترسیم کرد، قاسم بن حسن(ع)در باره شهادت خودپرسید. امام(ع)به او مهربانی کرد و پرسید:

فرزندم مرگ نزد تو چگونه است؟

پاسخ داد: عمو(جان)مرگ نزد من از عسل شیرین تر است.

حضرت بعد از آنکه ظرفیت و توان درک قاسم را نمایان ساخت وپاسخ زیبای او را شنید، فرمود: عمویت به فدایت گردد! به خداقسم! تو از کسانی هستی که بعد از آزمایش بزرگ به همراه من شهیدمی شوند.

نقش آزادی و انتخاب در تربیت فرزندان

خداوند انسان را آزاد آفرید و قدرت اراده و انتخاب به اوبخشید تا پرتو آن از میان راههای مختلف مسیر صحیح را برگزیند.

آنچه انسان در پرتو شناخت و بدون اکراه و اجبار برگزید، در راه تحقق و دستیابی به آن تا پای جان می ایستد، عنصر آزادی به جا وانتخاب درست در تربیت، عنصری گرانبها و کار آمد است، در تربیت فرزندان اجبار ثمری نمی بخشد، والدین و مربیان باید چنان زمینه را آماده کنند که فرزندان خود راه صحیح را بر گزینند تا برآنچه به حق برگزیده اند، پایبند و استوار باشند، از جلوه های تربیتی حادثه عاشورا، صحنه آزادی و انتخاب راه بود. امام حسین(ع)با اینکه در کربلا به شدت نیازمند داشتن یاور بودند، باکمال صداقت و راستی فرزندان و دیگر یاوران خود را در ادامه مسیر آزاد می گذارد و با اینکه بر فرزندان خود حق بزرگ دارد اماهیچگاه راه مبارزه و همراهی خود را بر آنان تحمیل نمی کند و ازاینروست که می بینیم آنان نیز که آگاهانه همراهی پدر و امام خویش را برگزیدند در راهش تا آخرین نفس ایستاده و جان خویش رافدای راهش نموده اند. ابی حمزه ثمالی از علی بن الحسین(ع) نقل می کند که در شب عاشورا پدرم اهل و فرزندان خود و اصحاب را جمع نمودند و خطاب به آنان فرمود: «ای اهل و فرزندان و ای شیعیان من، از فرصت شب استفاده کنید و جانهای خود را نجات دهید... شمادر بیعتی که با من بسته اید آزاد هستید. ...»

نیز آن حضرت هنگامی که عبدالله فرزند مسلم نزد ایشان آمد واجازه میدان طلبید فرمود: «شما در بیعت با من آزاد هستی،شهادت پدرت کافی است. تو دست مادرت را بگیر و از این معرکه خارج شو» عبد الله عرض کرد: «بخدا سوگند من از کسانی نیستم که دنیا را بر آخرت مقدم دارم.»

ماهنامه کوثر، شماره 39، علی همت بناری

دسته ها : مقالات
يکشنبه 26 10 1389 2 بعد از ظهر


نقش پدر در مراقبت از کودک

 
مقدمه:

پدر بودن نیز همچون مادر بودن، پدیده ای دلپذیر و تجربه ای بی همتا در زندگی است. در واقع می توان گفت که داشتن نوزادی از گوشت و خون خود در آغوش، در زمره گواراترین و بی نظیرترین احساسات انسانی است. اگرچه طبیعت ابزار لازم و اصلی مراقبت از کودکان را در اختیار جنس ماده قرار داده، اما در جوامع انسانی، پدران نیز به واسطه تغییر نقش ها و همچنین وجود مناسبات و عواطفی عمیق تر نسبت به جوامع جانوری، به نوبه خود مسئول تربیت و مراقبت از کودکان هستند و در این راه، از لذایذ آن نیز بهره مند می گردند. البته مسئولیت پدران از منظری دیگر که همانا حمایت از همسرانشان در اجرای صحیح مراقبت از کودکان است نیز قابل بررسی می باشد. محدوده زمانی این وظیفه، از هنگام اطلاع از در راه بودن نوزادی جدید تا پایان عمر گسترده است. در این راستا، بر آن شده ایم که از این شماره، سلسله مطالبی پیرامون نقش پدران در مراقبت از کودکان، شامل مباحثی هم چون برنامه ریزی برای بچه دار شدن، حمایت از همسر، تولد نوزاد، تغذیه، حمام نمودن، اعتماد سازی، بازی و اختصاص زمان را به آگاهی خوانندگان گرامی برسانیم. مطالعه این مطالب را به پدران و همچنین مادران سفارش می کنیم.

پس قرار است پدر شوید؛

هیچ چیز گواراتر از لحظه ای نیست که در می یابید قرار است پدر شوید، به ویژه برای نخستین بار. این یکی از نقاط عطف زندگی است که شما احساس می کنید دیگر بزرگ شده اید. در واقع شما گام بزرگی از فرزند کسی بودن به سمت پدر کسی بودن برداشته اید!

دورنمای پدر بودن

اگر شما و همسرتان در آرزوی داشتن فرزندی بوده اید، خبر در راه بودن او حقیقتا لحظه ای بزرگ و به یاد ماندنی برایتان خواهد بود. البته اگر بارداری همسرتان ناخواسته باشد، ممکن است این خبر غافلگیر کننده و یا حتی نگران کننده باشد. با این حال به خاطر داشته باشید که اغلب، مشکلات پیش بینی نشده اند که آموزه های فراوانی را در زندگی برای ما به همراه دارند.
اگر تاکنون تصور می کردید که باید با کار یا ورزش اوقات خود را بگذرانید و از این راه ها به شادی برسید، خبر در راه بودن یک نوزاد می تواند نقطه آغازی برای تحول فکری شما باشد.

قانون طبیعت

بدیهی است که شما اضطراب خواهید داشت، خصوصا اگر در انتظار نخستین فرزند خود باشید. ممکن است شما نسبت به تغییرات برگشت ناپذیری که در زندگیتان رخ خواهد داد، نگران باشید و یا دلتان برای چیزهایی که از دست خواهید داد، تنگ شود. برخی مردان ممکن است احساس کنند که نه ماه دیگر آزادی خود را از دست خواهند داد و فرد دیگری روابط آنان با همسرشان را مختل خواهد نمود. یا اینکه ممکن است نسبت به وظایف سنگین تری که جهت تأمین مخارج زندگی بر دوششان قرار خواهد گرفت، نگران باشند، تمامی اینها نگرانی هایی قابل درک هستند، اما حیاتی ترین نکته در این مرحله آن است که بر جنبه های مثبت قضیه تمرکز شود.
قبل از هر چیز، سعی کنید آرام و خونسرد باشید. دلایل فراوانی وجود دارند که چرا طبیعت به ما نه ماه فرصت می دهد تا خود را آماده ورود نوزاد نماییم. یکی از آن دلایل که بیشتر به پدران مربوط می شود آن است که طی این مدت، فرصت کافی جهت برنامه ریزی در خصوص تغییراتی که در راهند، داشته باشند. با گذشت زمان، آنچه که در آغاز بسیار دشوار می نمود، به پدیده ای قابل مدیریت کردن تبدیل می شود.

نکات ویژه

بروز حس حسادت در مردانی که قرار است پدر شوند، خصوصا برای اولین بار، غیر معمول نیست. ایشان ممکن است مثلا زمانی که همسرشان با خانم های دیگر در خصوص بارداری خود گفتگو می کند، احساس کنند که کنار گذاشته شده اند. یا ممکن است حس کنند که همسرشان به خاطر کودکی که در بطن دارد، از او غافل شده است. این احساسات غیرطبیعی نیستند، اما مردان در چنین مواردی باید سعی کنند معقول باشند و به جای جبهه گیری، به گفتگو، ابراز علاقه و تشویق همسرشان بپردازند تا از بروز مسائل جدی در زندگیشان جلوگیری کرده باشند.

برقراری پیوند

همسر شما در زمان بارداری، کودکی را در بطن خود دارد و به لحاظ جسمی و روانی، کاملا درگیر این امر خواهد بود، لذا بدیهی است که نگرانی های او دستخوش تغییراتی می شود و تمرکز او عمدتا معطوف کودکی خواهد بود که در راه است. در این مرحله، پیوند او با کودک بسیار عمیق تر از حسی است که شما نسبت به این امر دارید. در حالی که شما هیچ تغییری را به لحاظ جسمی تجربه نمی کنید، همسرتان رشد و تکامل کودک را لحظه به لحظه حس می کند. یافته های تحقیقات علمی نشان می دهند که وضعیت هورمونی مردان در زمان انتظار ورود کودک دچار تغییراتی جزئی می گردد، اما اینها در مقایسه با تغییراتی که زنان در زمان بارداری تجربه می کنند، بسیار ناچیز هستند. در دوران بارداری، شما صرفا نظاره گر تغییرات جسمی همسرتان و رشد کودک در بطن او هستید. بر این اساس، برقراری ارتباط و پیوند عاطفی با کودک پیش از تولد، برای بیشتر پدران بسیار دشوار است، اما با تعقل و تمرکز می توان به آن دست یافت.

ارتباط با کودک متولد نشده

اوقاتی را به گفتگو با همسرتان در خصوص کودک به دنیا نیامده اختصاص دهید. سعی کنید در خصوص شخصیت او گمانه زنی کنید؛ مثلا اگر حرکات زیادی دارد، تصور کنید که او در آینده یک قهرمان ورزشی خواهد شد! یا اگر روزها آرام است و شب ها به جنب وجوش می افتد، خود را برای بی خوابی آماده سازید! برای کودکتان نام مستعار انتخاب کنید و فهرستی از نام هایی که احتمالا در آینده بر او خواهید نهاد، تهیه نمایید. کودکتان را از روی شکم مادر نوازش کنید. این کار برای کودکان بسیار مفید است زیرا می فهمند که در بیرون، کسی آماده خوشامدگویی به آنان است. به نظر می رسد که کودکان بعد از هفته پانزدهم بارداری، قادر به شنیدن صداهای خارج از رحم هستند.

آماده باشید

در گذشته، تنها مادران جهت مراقبت های دوران بارداری به پزشکان و ماماها مراجعه می کردند، اما اکنون توصیه می شود که پدران نیز در این جلسات حضور داشته باشند. امروزه، بسیاری از پدران نیز در لحظه به یادماندنی مشاهده اولین حرکات کودک از طریق سونوگرافی حضور دارند و خاطره دلنشین آن را به یاد می سپارند. یکی از عواملی که می تواند باعث بروز مشکل بین پدران و مادران در دوره بارداری شود، ناآگاهی پدران است. هر چه دانش و آگاهی شما نسبت به شرایط بارداری و وضعیت کودکتان بیشتر باشد، اطمینان و آرامش بیشتری پیدا خواهید نمود. بنابراین سعی کنید بفهمید که در هر مرحله از بارداری چه اتفاقاتی رخ می دهد. در خصوص آزمایش های پزشکی مورد نیاز این دوران و علت انجام آنها اطلاعاتی کسب کنید. در این زمینه مطالعه کنید و اگر سؤالاتی دارید، آنها را از متخصصین مربوطه بپرسید. حتما یافته های خود را با همسرتان مطرح کنید و مطمئن شوید که هر دو اطلاع کافی از این امور حاصل نموده اید.

شرکت در جلسات مراقبت های دوران بارداری

دلائل فراوانی برای ضرورت همراهی با همسرتان در جلسات مراقبت های دوران بارداری وجود دارند. برخی از آن دلائل عبارتند از:
- همراهی با او در محیط ناآشنای مراکز پزشکی
- تأکید بر این نکته که بارداری، مسأله مشترک یک زوج است
- مشاهده کودکتان از طریق سونوگرافی
- مطرح نمودن سؤالات و نگرانی ها در زمینه بارداری، با متخصصین مراقبت های بهداشتی
- آگاهی یافتن از علت انجام آزمایش های پزشکی این دوران
- افزایش دانش و نتیجتا مشارکت در امور مربوط به بارداری
همراهی با همسر در جلسات مراقبت های بارداری، مشکلاتی را نیز برای پدران در بر دارد که البته باید در رفع آنها کوشید. برخی از مشکلات مزبور بدین قرارند:
- برگزاری جلسات مراقبت های بارداری در ساعات کاری
- نیاز به استفاده از مرخصی های سالانه جهت حضور در این جلسات

کلاس های آموزشی دوران بارداری

لازم است که شما همسرتان را در کلاس های آموزشی دوران بارداری نیز همراهی کنید. در این کلاس ها، شما از تمامی جنبه های بارداری و وضع حمل اطلاع حاصل می کنید و فرصتی به دست می آورید تا در خصوص نگرانی هایتان با متخصصین مربوطه گفتگو کنید. البته بیشتر مردان با حضور در این کلاس ها و بحث هایی که در آن مطرح می شوند مشکل دارند، اما آگاهی از مسائل بارداری و وضع حمل نیز اجتناب ناپذیر است. در این کلاس ها شما می آموزید که چه کمک هایی در این دوران از دستتان برمی آید. از دیگر مزایای شرکت در این کلاس ها می توان به آشنایی با سایر زوج هایی که شرایطی مشابه شما را دارند اشاره نمود. بسیاری از دوستی های دیرپا، از حضور در کنار یکدیگر در شرایط دشوار آغاز می گردد.
برگرفته از مجله دنیای سلامت شماره 27

 

دسته ها : مقالات
سه شنبه 21 10 1389 10 صبح
X